تصویر هدر بخش پست‌ها

Moon shadow

‌‌‌ به وبلاگMoon shadowخوش امدید اینجا کلی رمان و داستان می نویسیم امیدوارم همگی حمایت کنین

پارت ۱۲ زیبایی یعنی ..

پارت ۱۲ زیبایی یعنی ..

| 𝑁𝑎𝑧𝑖

برو بخون دیگه...

و یه دستمال گذاشتن روی دهنم و بیهوش شدم و وقتی بیدار شدم دیدم که توی اتاق هستم در اتاق قفله و دیدم روس میز یه نامه هست و برداشتم و خوندم 

ارکا+من خيلی دوست داشتم تو از کجا گوشی رو آوردی؟ زندگی منو خراب کردی  من که کاری نکردم.

و آمدم دیدم یه نفر داره در اتاق رو باز میکنه و در باز شد دیدم ارکا آمد داخل حرفی برای زدن نداشتم فکر نمی کردم اینقدر خشن باشه

ارکا-واقعا چجوری؟

من+چیرو میگی من که کاری نکردم

ارکا-داشتی به کی زنگ میزدی

من+به مامانم و بابام

ارکا-مامانت و بابات کجاست؟

من+توی پاریس منو برای طور فرستادن اینجا که ادمات....خودت میدونی

ارکا-واقعا

من+آره چون خیلی وقته که از طور گذشته و فکر کردم و یادم آمد که یه گوشی گذاشتم برای مواقع استراری گفتم زنگ بزنم که بگم حالم خوبه 

ارکا-باشه پس من دو تا بلیط میگیرم برای فرانسه

من+دیگه نمی خواهد چون مثل مرده ها به نظر میرسم

ارکا-منو ببخش زود قضاوت کردم اما جاش دیگه این کارو نمی کنم قول میدم

من+فقط منو ول کن میبخشمت ولی ولم کن

ارکا-ببخشید ولی ولت نمی کنم

بغلم کرد و برد به یه اتاق خيلی ناز بود گفت 

ارکا+از این جا به بعد این اتاق منو تو هست 

من-باشه خيلی دوست دارم

و نشست و کیف رو باز کرد و شروع کرد به پاک کردن جا هایی که زخم شده و بعد کیف رو بست و برد گذاشت سر جاش و منم دراز کشیده بودم و آمد و افتاد روم و شروع کرد به خوردن لبام و منم سرم و تکون دادم

ارکا+ببخشید 

من-اشکال نداره

و لبای هم دیگرو خوردیم و بعد کنار من دراز کشید و بعد رفتیم حموم و حموم کردیم من خیلی خوشحال بو م که آشتی کردیم بعد برای هم دیگه لباس انتخاب کردیم لباس اون صورتی بود و لباس من آبی و 

نورا+خانم آماده شدین 

من-اره 

ارکا دستم و گرفت و از پله ها رفتیم پایین اتاقمون پله داشت و نرده های طلایی و منو چشام و بست و برد به یه باغ زیر پام علف بود و رفتم و چشام رو باز کرد و همه ی خدمتکارا و همه ی بادیگارد و .... همه اونجان و یه میز سفید کلی باد کنک صورتی و آبی هست یه کیف کلی خوشکل اون جا بود کلی خندیدیم رقصیدیم و کیک و بریدنی یه سوپرایز توش بود دیدیم که یکی پسره و یکی دختر خدا خیلی خوشحال شدم و کیک و خوردیم و منو ارکا رفتیم توی اتاق ارکا گفت ارکا+من پاسپورت رو گرفتم و گفتم که اسم چرا اِلا نباشه

من-یعنی اسم من الا هست 

ارکا+آره

هر لحضه خوشحال تر میشدم و صبح روز بعد پاشدم و ارکا منو برد پیش آرایشگر و یه حرف هایی زد و منم نشنیدم و آرایشگر شروع کرد به درست کردن موهام و آخرش وای مو های بُلند و حالت دار و خب یه چیز ژله ای مانند به مو هام و کف سرم زد و مو هام بلند شد و شست خیلی ناز شده بودم مو هام تا کمرم بلند شده بود و خب دیگه بسه به من چند تا فایل سابلیمینال داد و چند تا حرکت صورت یاد داد و ارکا حساب کرد و راه افتادیم و لباس خریدیم و منم یکی شون رو پوشیدم و رفتیم توی فرودگاه لندن و سوار هواپیما شدیم و بعد از چند ساعت ....

پارت بعد خیلی جذاب میشه یادتون نره لایک و کامنت بزارید♥️و نظراتون رو توی کامنتا بگید که پارت بعد چی میشه