تصویر هدر بخش پست‌ها

Moon shadow

‌‌‌ به وبلاگMoon shadowخوش امدید اینجا کلی رمان و داستان می نویسیم امیدوارم همگی حمایت کنین

اسم رمان زیبایی یعنی . ...

اسم رمان زیبایی یعنی . ...

| 𝑁𝑎𝑧𝑖

اینم از اولین رمانم 

 

همه چی فقط برای پارت ۱ هست و برای پارت ۲ ممکنه فرق کند

نام:مرینت  سن:۱۸  اتفاق:تولد ۱۸ سالگی

نام:ادرین  سن:۱۸  اتفاق:پیام دادن 

نفرات اصلی فقط برای پارت ۱ : مرینت،ادرین،مامان و بابا ی مرینت

شروع شد

در حال نوشتن دفتر خاطرات بودم

تازه گیا دارم به ی سفر خارج از کشور فکر میکنم

مامان+مرینت..

من_بله مامان

مامان+بیا پایین منو بابات برات یه سوپرایز داریم

من_امدم

در حالی که داشتم میرفتم پایین با خودم گفتم ممکنه چی باشه؟

مامان+سوپرایز

بابا_یه بیلیط طور به لندن برای دخترمون تولدت مبارک مرینت

من+از کجا میدونستین؟

خیلی خوشحال شدم انگار دنیارو بهم دادن

مامان_این بیلیط و بگیر سفرت برای ۳ روز دیگه هست ساعت ۹ صبح سوار هواپیما میشی

من+وای ممنون

مامان_برو برای سفرت آماده شو سفر طولانی در پیش داری

من+باشه پس من رفتم

من در حالی که داشتم میرفتم بالا با خودم گفتم آخه از کجا فهمیدن ؟ 

بعد گفتم ولش کن الان باید آماده بشم

لباسامو توی چمدان گذاشتم دراز کشیم روی تخت که صدای دینگ گوشی منو بیدار کرد نگاه کردم دیدم ساعت ۵ بعد از ظهره بعد دیدم آدرین پیام داده و دینگ برای پیام اون بوده نگاه کردم دیدم نوشته 

آدرین_تولدت مبارک!

ادرین_نظرت درباره ی شام دو نفره چیه؟