
این پست تک پارتی هست که قول دادم
ولی خب یک لایک کمه ولی خب من براتون گذاشتم و برید دیگه ادامه
اسم رمان هست سایه ی بنفش
بچه ها این رمان درباره ی دختر ۱۷ ساله هست که در کره ی جنوبی زندگی میکنه این دختر تنها زندگی میکنه و عاشق رنگ بنفش هست که ..
از خواب بیدار شدم کفش های بنفش رو پوشیدیم رفتم دست و صورت رو شستم و رفتم حموم آمدم حولم رو پوشیدم و رفتم روتین پوستی رو انجام دادم و صورتم رو شستم و آمدم که آرایش کردم خودم رو و بعد مو هام رو با سشوار خشک کردم و لباس های مدرسه رو پوشیدم و بعد در خورد و منم در و باز کردم و پیتزام رو گرفتم و شروع کردم به خوردن و رفتم و خونه رو کلا تمیز کردم و کیفم رو برداشتم و رفتم مدرسه توی راه خیلی ها رو دیدم و رسیدم زنگ خورد و رفتم توی کلاس همیشه خیلی ها ازیتم میکردن و منم ناراحت بودم مسخرم میکردن و ازیتم میکردن و منم ناراحت بودم و اون روز یه نفر به کلاس اضافه شد اسمش لیسا بود و آمد کنار من نشست و خب با گذشت زمان فهمیدم که لینا دفاع شخصی بلده و آنم فهمید که منو اون گروه ازیتم میکردن و به من گفت که اگه بخواهم میتونه به من دفاع شخصی یاد بده تازه یادم رفت اسم خودم رو بگم من امه هست منم قبول کردم و خیلی تلاش کردم و بلاخره یاد گرفتم داشتم غذا میخوردم که دختره آمد که ازیتم کنه منم کلا خرابش کردم و گروهش آمد روی سرم و منم همه رو لت و پاره کردم سر دستشون گفت میخواهی که زندگیت مثل جهنم بشه منم گقتم همین الانش هم هست تازه داره شروع میشه که پسر داشت نگاه میکرد که خوشش آمد منو لیسا خیلی صمیمی شده بودیم که لیسا مریض شد و من توی اون فاصله عاشق خوشکل ترین پسر به نام لیوشی شده بودم لیسا خوب شد و آمد فهمید که من عاشق شدم و خب همیشه منو مینداخت روش و کاسم بود و یه روز یه بازی بود آمده بودن خونه ی ما کاغذ بازی بود با دهان کاغذ و با ید دست به دست میکردیم که دهان لوشی شود منم اومدم بگیرم که دوستم لیسا قاشق ها رو کوبید و کاغذ افتاد و لبامو به هم خورد و کاراشم به دوست پسرم تغیر یافت و یه روز قهر کردیم وسط پله ها بودیم که من پام لیزخورد و منو گرفت و بوسید و خب آشتی کردیم🌈😊اینم از رمان تک پارتی مون فقط خلاصه کردم چون طولانی میشد