زیبایی یعنی... پارت ۵
یه پارت دیگه و اگه پارت های قبلی رو نخوندید برید و بخونید
اینم از پارت ۵ فقط ببخشید که خیلی دیر گذاشتم و بخاطر همین دو تا پارت رو امروز درست میکنم
خدا چیکار کردم
یه دفعه زدم در گوششگفتم
من+چیکار داری میکنی؟
اون-هیچی فقط بوسیدمت
من+بی شعور تو کی هستی که منو میبوسی
اون-خب مگه چیزی شده
من+به من نگو عزیزم
چند نفر آمدن گفتن
چند نفر+رئیس کارت داریم
اون-امدم
اون-یه لحظه الان میام
آخه خدا من الان کجام چرا اینجام من یادم آمد من بی هوش شدم ولی چرا اینجا بیدار شدم پا شدم یه ذره قدم بزنم با خودم گفتم وای یعنی من الان به ادرین خیانت کردم نه من که با ادرین کات کردم بزار ببینم گوشیم کجاس
من+دوباره توی بی شعور آمدی چرا جواب نمیدی
اون-چون من بی شعور نیستم میشه بی احترامی نکنی
من+تو اگه بی شعور نبودی منو نمی بوسیدی
اون-اگه بیشتر کل کل بکنی دوباره میبوسمت
من+باشه ولی باید جواب سوالاتم رو بدی
اون-بستگی داره چی باشه
من+سوال یک من چرا اینجام؟
اون-امشب میفهمی.
من+سوال دوم تو کی هستی؟
اون-من آرکا هستم
من+سوال سوم تو عاشق من شدی؟
ارکا-امشب میفهمی
من+امشب چی رو میفهمم
ارکا-بستگی داره خب سوال بعد
من+سوال چهار من کی از اینجا میرم؟
ارکا-هیچ وقت
من+سوال پنج اتاق من کجاست؟
ارکا-تو فعلا همینجا میمونی اگه سوالاتت تمام شد من یه سوال میپرسم
من+هنوز یه سوالم مونده و سوال آخر گوشی من کجاس ؟
ارکا-فعلا برای امنیتت دست من میمونه تا با کسی ارتباط نداشته باشی
من+پس الان که حوصلم سر رفته چیکار کنم
ارکا-به بچه ها میگم که برات میوه و غذا بیارن فکر کنم گشنت باشه
چشام پر اشک شد زدم زیر گریه
ارکا+با گریه کردن چیزی درست نمیشه
و پاشد رفت
من گریه کردم و دیدم واقعا هیچ فایده ای نداره و اشکام رو پاک کردم و به فکر فرار شدم نقشه کشیدم که خودم رو بزنم به مریضی که فرار کنم
یه نفر وارد اتاق شد خیلی هم هیکلی بود
گفت-چیزی لازم داشتی به من بگو من جلوی در نگهبانی میدم
من+باشه
خداااا نقشه عوض شد پس یکی رو فرستادم بره برام اتاقم رو درست کنه یکی دیگه هم جلوی در بود به اون گفتم بره برام یه ذره خوراکی بخره
آخيش حالا هیچ کسی نیس که نزاره فرار کنم در و باز کردم ....
و تمام شد لایک و کامنت یادتون نره